از آخرین اردوی مشهدِ محفل دو سه سالی می گذشت. امسال هم بچه های محفل سراغ زیارت دسته جمعی را می گرفتند تا اینکه مسئولین محفل عزمشان را جزم کردند تا اردوی دیگری را در دفترِ تاریخچه محفل ثبت کنند. این بار با نام "مسافران بهشت".
بعد از ظهر سوم شهریور ماه نود و سه، ابتدای کوچه بسیج موعد و میعاد مسافران بهشت بود. تعدادزی ا جاماندگان نیز برای بدرقه آمده بودند. آنها هم مشتاق زیارت بودند ولی دست تقدیر به گونه دیگری رقم خورده بود.
بعد از ظهر سوم شهریور ماه نود و سه، ابتدای کوچه بسیج موعد و میعاد مسافران بهشت بود. تعدادزی ا جاماندگان نیز برای بدرقه آمده بودند. آنها هم مشتاق زیارت بودند ولی دست تقدیر به گونه دیگری رقم خورده بود.
با شروع حرکت اتوبوس بچه ها هم به جنب و جوش افتادند. 19 بار ذکر شریف بسم الله الرحمن الرحیم، چهار قل و بقیه ی آداب سفر از روی دفترچه ی واحد فرهنگی محفل را علی آقای مجیری قرائت کرد. در این دفترچه ی زیبا و پر محتوا، غیر از آداب سفر و چگونگی زیارت امام رضا(ع) مسابقه ای نیز از سخنرانی های چند ماه گذشته آقای رفیعی آماده کرده بودند تا دوستان شنیده هایشان از مباحث مطرح شده در محفل را در بوته ی سنجش قرار دهند.
در بین راه اتوبوس توس برای اقامه نمازهای مغرب و صبح که می ایستاد بچه ها نماز را به امامت آقای رفیعی به جماعت می خواندند. نمازخانه های بین راه متاسفانه خیلی مکانهای مطلوبی نیست. اصولا کوچک و کثیف. اما هوای مطبوع و مناسب، فضای مناسبی بود تا رفقا زیراندازها را بیرون نمازخانه ها پهن کنند و جماعت را زیر آسمان برگزار کنند.
تجربه نشان می داد فیلم هایی که در اتوبوس ها نمایش می دهند غالبا بی کیفیت و از نظر محتوا ضعیف و نامناسب اند به همین دلیل مسئولین پیشبینی کره بودند فیلم هایی چون سر به مهر و معراجی ها را با خودشان بیاورند. هم دی وی دی آورده بوند و هم فلش مموری تا هر کدام را سیستم تصویری اتوبوس پشتیبانی می کرد بکار گیرند. حتی لپ تاپ هم آورده بودند تا در صورت اضطرار فکری بیندیشند. اما اتوبوس بر همه تدبیرها غلبه کرد و هیچ کدام از تمهیدات بکار نیامد. مجبور شدیم فیلمی نه چندان جالب را تماشا کنیم. اما دستگاهی که از ما فقط mp3 را خوب میخواند استفاده کردیم و حدیث کسای سلحشور را از آن گوش کردیم.
انگار این مطلعی شد برای بهره مندی از صدای با صفای مداح بسیجی و یادگار جبهه و جنگ، حاج مهدی سلحشور. او هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء زیارت امین الله را در صحن و سرای علی بن موسی الرضا قرائت می کرد و همچنین نیمه های شب در رواق امام خمینی مناجات خوانی داشت. یک شب مناجات توابین، یک شب قسمتی از دعای ابوحمزه ثمالی و شبی هم مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه. دعای توسل و کمیل این هفته ی آستان قدس را هم حاج مهدی سلحشور زمزمه کرد. البته شب جمعه ی هر هفته حاج سعید حدادیان در نیمه های شب دعای کمیل را برای سحرخیزان زمزمه می کند.
بعد از نماز صبح، دعای عهد را گذاشتند تا به توصیه ی دین عمل کرده باشند و بین الطلوعین را بیدار بمانند بلافاصله بعد از آن، مولودی هایی مخصوص ایام ولادت حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) از بلندگوهای اتوبوس پخش شد. بچه ها مثل اینکه داخل مجلس حاج محمود کریمی نشسته باشند با شور و حرارت جواب مداح را می دادند. کم مانده بود کف اتوبوس در اثر پاکوب های دوستان در مسیر بماند و به مقصد نرسد.
نرسیده به مشهد، سخنرانی ای از علیرضا پناهیان با موضوع زیارت امام رضا(ع) گذاشته شد. هر چند خیلی جالب بود ولی پخش این سخنرانی، ما را به این نتیجه رساند که بهتر بود شب قبل برای ایجاد آرامش در اتوبوس و مکانی آرام برای خواب، سخنرانی را پخش می کردیم. سخنرانیِ سخنران معروف کشوری به مثابه ی لالایی برای دوستان ما بود.
اتوبوس بالاخره بعد از نیم ساعتی که ما را در خیابان های مشهد می تاباند نزدیکی های میدان طبرسی توقف کرد. پشت سر آقا فرهاد راه افتادیم به سمت اقامتگاه. ساختمان بلند و شیکی به نام شارستان مقصد ما بود البته نه بعنوان اقامتگاه ما، بلکه به عنوان نمادی تا در کوچه ی بن بست پشت آن به مهمانپذیر برویم.
هنوز کامل در اتاق ها جا نگرفته بودیم که بر و بچه های واحد فرهنگی در و دیوار ساختمان را مزین به احادیث ائمه کرده بودند به گونه ای که آدم شک میکرد اینها را دوستان ما زده اند یا محفل قرآن امیرالمؤمنینِ قبلی کار کرده اند. احادیثی از فضائل زیارت امام رضا(ع) تا رعایت بهداشت و نظافت. تصاویر امام و رهبری و چفیه و سربند هم بر این تزیینات زیبایی خاصی افزوده بود.
بعد از جایگیری در سوئیت های هشت نفره و چهار نفره، برای غسل زیارت که به حمام میرفتیم برعکس همه جا آبِ سرد کم بود ولی آبِ گرم، جوشِ جوش بود. علی رغم همه معطلی هایی که وعده ی اول دوستان ایجاد کرده بود، به نماز ظهر و عصرِ حرم رسیدیم. فکر نمی کردیم امکانپذیر باشد ولی یکی از نقاط قوت اردو، مشرف شدن های دسته جمعی بچه ها به حرم بود. همه با هم میرفتیم. نور و صفایی که در جمع بچه های مومن و قرآنی هست را هرگز نمی توان در دسته های چند نفره پیدا کرد.
آقای رفیعی نکات کوتاهی در لحظات پایانی حضور در اتوبوس برای زیارتِ بهتر گفته بودند ولی همگی نیاز داشتیم قبل از مشرف شدن به محضر امام، از معرفت بیشتری برخوردار شویم. لذا اولین جلسه گروهی را در صحن جمهوری اسلامی، روبروی گنبدِ طلایی آقا، برگزار کردیم. ایشان همه را به رعایت ادب در محضر امام توصیه کردند و فرمودند در این بارگاه باید به گونه ای عمل کنیم که امام را زنده و حاضر در نظر داشته باشیم. همچنین با گفتن ذکر "استغفر الله ذی الجلال و الاکرام من جمیع الذنوب و الاثام" و هدیه ی قرائت قرآن به امام، به محضر ایشان مشرف شویم. نایب الزیاره بودن از طرف پدر و مادر و معلمان خود و قرائت زیارت امین الله از دیگر توصیه های آقای رفیعی به دوستان بود.
بالاخره اولین شبِ حضور در مشهد آغاز شد...
در بین راه اتوبوس توس برای اقامه نمازهای مغرب و صبح که می ایستاد بچه ها نماز را به امامت آقای رفیعی به جماعت می خواندند. نمازخانه های بین راه متاسفانه خیلی مکانهای مطلوبی نیست. اصولا کوچک و کثیف. اما هوای مطبوع و مناسب، فضای مناسبی بود تا رفقا زیراندازها را بیرون نمازخانه ها پهن کنند و جماعت را زیر آسمان برگزار کنند.
تجربه نشان می داد فیلم هایی که در اتوبوس ها نمایش می دهند غالبا بی کیفیت و از نظر محتوا ضعیف و نامناسب اند به همین دلیل مسئولین پیشبینی کره بودند فیلم هایی چون سر به مهر و معراجی ها را با خودشان بیاورند. هم دی وی دی آورده بوند و هم فلش مموری تا هر کدام را سیستم تصویری اتوبوس پشتیبانی می کرد بکار گیرند. حتی لپ تاپ هم آورده بودند تا در صورت اضطرار فکری بیندیشند. اما اتوبوس بر همه تدبیرها غلبه کرد و هیچ کدام از تمهیدات بکار نیامد. مجبور شدیم فیلمی نه چندان جالب را تماشا کنیم. اما دستگاهی که از ما فقط mp3 را خوب میخواند استفاده کردیم و حدیث کسای سلحشور را از آن گوش کردیم.
انگار این مطلعی شد برای بهره مندی از صدای با صفای مداح بسیجی و یادگار جبهه و جنگ، حاج مهدی سلحشور. او هر شب بعد از نماز مغرب و عشاء زیارت امین الله را در صحن و سرای علی بن موسی الرضا قرائت می کرد و همچنین نیمه های شب در رواق امام خمینی مناجات خوانی داشت. یک شب مناجات توابین، یک شب قسمتی از دعای ابوحمزه ثمالی و شبی هم مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه. دعای توسل و کمیل این هفته ی آستان قدس را هم حاج مهدی سلحشور زمزمه کرد. البته شب جمعه ی هر هفته حاج سعید حدادیان در نیمه های شب دعای کمیل را برای سحرخیزان زمزمه می کند.
بعد از نماز صبح، دعای عهد را گذاشتند تا به توصیه ی دین عمل کرده باشند و بین الطلوعین را بیدار بمانند بلافاصله بعد از آن، مولودی هایی مخصوص ایام ولادت حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) از بلندگوهای اتوبوس پخش شد. بچه ها مثل اینکه داخل مجلس حاج محمود کریمی نشسته باشند با شور و حرارت جواب مداح را می دادند. کم مانده بود کف اتوبوس در اثر پاکوب های دوستان در مسیر بماند و به مقصد نرسد.
نرسیده به مشهد، سخنرانی ای از علیرضا پناهیان با موضوع زیارت امام رضا(ع) گذاشته شد. هر چند خیلی جالب بود ولی پخش این سخنرانی، ما را به این نتیجه رساند که بهتر بود شب قبل برای ایجاد آرامش در اتوبوس و مکانی آرام برای خواب، سخنرانی را پخش می کردیم. سخنرانیِ سخنران معروف کشوری به مثابه ی لالایی برای دوستان ما بود.
اتوبوس بالاخره بعد از نیم ساعتی که ما را در خیابان های مشهد می تاباند نزدیکی های میدان طبرسی توقف کرد. پشت سر آقا فرهاد راه افتادیم به سمت اقامتگاه. ساختمان بلند و شیکی به نام شارستان مقصد ما بود البته نه بعنوان اقامتگاه ما، بلکه به عنوان نمادی تا در کوچه ی بن بست پشت آن به مهمانپذیر برویم.
هنوز کامل در اتاق ها جا نگرفته بودیم که بر و بچه های واحد فرهنگی در و دیوار ساختمان را مزین به احادیث ائمه کرده بودند به گونه ای که آدم شک میکرد اینها را دوستان ما زده اند یا محفل قرآن امیرالمؤمنینِ قبلی کار کرده اند. احادیثی از فضائل زیارت امام رضا(ع) تا رعایت بهداشت و نظافت. تصاویر امام و رهبری و چفیه و سربند هم بر این تزیینات زیبایی خاصی افزوده بود.
بعد از جایگیری در سوئیت های هشت نفره و چهار نفره، برای غسل زیارت که به حمام میرفتیم برعکس همه جا آبِ سرد کم بود ولی آبِ گرم، جوشِ جوش بود. علی رغم همه معطلی هایی که وعده ی اول دوستان ایجاد کرده بود، به نماز ظهر و عصرِ حرم رسیدیم. فکر نمی کردیم امکانپذیر باشد ولی یکی از نقاط قوت اردو، مشرف شدن های دسته جمعی بچه ها به حرم بود. همه با هم میرفتیم. نور و صفایی که در جمع بچه های مومن و قرآنی هست را هرگز نمی توان در دسته های چند نفره پیدا کرد.
آقای رفیعی نکات کوتاهی در لحظات پایانی حضور در اتوبوس برای زیارتِ بهتر گفته بودند ولی همگی نیاز داشتیم قبل از مشرف شدن به محضر امام، از معرفت بیشتری برخوردار شویم. لذا اولین جلسه گروهی را در صحن جمهوری اسلامی، روبروی گنبدِ طلایی آقا، برگزار کردیم. ایشان همه را به رعایت ادب در محضر امام توصیه کردند و فرمودند در این بارگاه باید به گونه ای عمل کنیم که امام را زنده و حاضر در نظر داشته باشیم. همچنین با گفتن ذکر "استغفر الله ذی الجلال و الاکرام من جمیع الذنوب و الاثام" و هدیه ی قرائت قرآن به امام، به محضر ایشان مشرف شویم. نایب الزیاره بودن از طرف پدر و مادر و معلمان خود و قرائت زیارت امین الله از دیگر توصیه های آقای رفیعی به دوستان بود.
بالاخره اولین شبِ حضور در مشهد آغاز شد...
عجب توصیفی
قلب ما را بیشتر از ین به درد نیاورید