مسئولین پایگاه بسیج رسول اکرم (ص) و محفل قرآن امیرالمؤمنین (ع) از ماه ها قبل در تدارک برگزاری اردویی یک روزه بودند که سرانجام قسمت شد روز جمعه 4 اردیبهشت ماه 1394 به چشمه آبسفید استان لرستان برویم.
ساعت حدود 12 پنجشنبه شب بود که اکثریت دوستان در پایگاه بسیج حاضر بودند.
بعد از تجمع همه دوستان آمدیم سر کوچه و منتظر اتوبوس نشستیم.
البته بعضی دوستان وسط خیابان منتظر نشستند...
اتوبوس رسید و سوار شدیم. در اتوبوس چه ها گذشت بماند...
از اعمال شروع سفر بگیرید تا تک زدن و خالی کردن کیف دوستان...
ساعت حدود 5 صبح بود که توقفی داشتیم برای اقامه نماز صبح
ساعت نزیک به 7 صبح بود که رسیدیم پایین آبشار ؛ صبحانه را زدیم و...
و آماده شدیم برای حرکت...
یکی کوله اش را پر از چیپس و پفک کرد و یکی جیبش را پر از تخمه...
مسیر، خیلی خیلی زیبا بود
چیز زیادی راه نرفتیم که به آبشار رسیدیم
بچه ها با دیدن آبشار به وجد اومده بودند...
جوونای گروه دنبال یه جا میگشتند برا استراحت اما من جوون تر های گروه را بالا سرمون دیدم...
برا رفتن به کنار آبشار باید میزدیم به دل آب...
آبی که دنپایی بعضی ها را هم برد...
بعضی ها هم نیامدند و همان طرف مشغول آب بازی شدند...
صیّاد زخمی در جست و جوی شکار...
از روی بلندی منظره ای دیدیم که دوستان را بسیار شاد کرد و خنداند...
ما هم اینطرف به هر نحوی که بود خود را به پای آبشار رساندیم...
منظره ی بسیار زیبایی بود و البته ترسناک...
چند دقیقه ای را انجا نشستیم و خواستیم برگردیم...
مسیر سختی که اومده بودیم را باید برمیگشتیم؛ بعضیا حاضر بودند همونجا بمونند و از این مسیر برنگردند اما چاره ای جز برگشت نبود
برگشتیم؛ همه خیس و خسته؛ آمدیم کنار اتوبوس برای صرف ناهار و خواندن
نماز ظهر
برنج و کبابی که به زحمت آقا فرهاد و آقا یونس آماده شده بود...
همه باید قاشق و بشقاب می آوردند اما بعضیا...
بعد از خوردن ناهار آماده شدیم برا خواندن نماز
فتبارک الله احسن الخالقین
تراکتور سواری هم صفایی داشت...
چه خبره اینجا...
اول تا آخر اردو نفهمیدیم کی بود که لیزر می انداخت ولی وقتی عکس ها را دیدیم...
خواستیم از مسئول برگزاری اردو، عکسی داشته باشیم که...
بی انصاف، سر عکاس به درک ، مواظب دوربین باش...
سوار اتوبوس شدیم؛آمدیم کنار دریاچه مصنوعی خان آباد و بعد از آن حرکت کردیم بسمت دیار...
در تیران توقفی داشتیم برای زیارت امامزاده احمد و خوردن عصرانه و خواندن نماز مغرب
عجب عصرانه ای بود...
کاملا بهداشتی...
نوش جان...
فرهنگی کجاست؟؟؟
جای همه ی جا ماندگان خالی؛ نماز مغرب و عشا را در کنار امامزاده خواندیم و به خانه هایمان بازگشتیم.
نا گفته ها و دیگر حواشی اردو در قسمت بعدی منتشر میگردد...
در پایان جا دارد تشکری داشته باشیم از آقایان علی اصغر اصغری و فرهاد کریمی و یونس کریمی و همه کسانی که برای برگزاری این اردو زحمت کشیدند.
التماس دعا
یاعلی