اردوی محفل مشترک با گروه کوهنوردی بسیج رسول اکرم با زحمت فراوان آقایان محمدکمالی،مهدی رحیمی برگزار گردید.بچه ها در بسیج منتظر اتوبوس بودند و مسئولان اردو به دنبال فراهم کردن تجهیزات اردو.


ساعت حرکت قرار بود 23:30 باشد ولی طبق روال همیشگی با تاخیر 1 ساعت حرکت کردیم.زمانی که اتوبوس حرکت کرد آقای ابراهیم کمالی اداب اردو را خواند و اعضا شروع به خواندن کردند.سپس بچه ها درون کیف شخص محترمی پوفکی یافتند و شروع به زدن همدیگر کردند و راننده نیز عصبانی شد و در وسط جاده نگه داشت و گفت هر که میخواهد کشتی بگیرد پایین.درون این افراد اخراجی،فردی که خود را متعهد میخواند (مهندس) و مدام تکرار می کرد نیز بود که به شدت از رفتار راننده ناراحت شد.موقع اذان که شد نگه داشتیم و نماز را پشت سر استاد رفیعی خواندیم و دوباره شروع به حرکت کردیم.یک ساعتی طول نکشید که رسیدیم.
ابتدا صبحانه را خوردیم و سپس شروع به حرکت کردیم.راه به شدت زیبا و کمی دشوار بود.در میان راه متاهل ها ایستادند و بچه های مجرد ادامه دادند.دلیل ایستادن متاهل ها این بود که استاد رفیعی سخنرانی محدودی برای آن ها داشت.مسئول محفل استاد رفیعی از همسران فعالان محفل و خود افراد تشکر کرد و از آنها خواستند که در امور جاری محفل همکاری و همراهی داشته باشند و در محفل حضوری مداوم و جدیت بیشتری به خرج دهند.

سپس بچه ها به ابشار رسیدند و شروع به خیس کردن افراد کردند و به جز اقای رفیعی همه خیس شدند.حتی فرهاد که می گفت من قلب دردیم و التماس کرد و یا آقای زهتاب که التماس فراوانی کرد اما فایده نداشت در ضمن نقشه ی مهدی رحیمی بود که از شنبه باید می رفت به دنبال یک کار جدید.
برگشتیم و در آفتاب ایستادیم تا خشک شویم و سپس نماز ظهر و عصر را خواندیم.

و بریانی اعظم شروع به کار کرد.بریانی بی نظیر اماده شد و همه لذت بردند.

سپس وسایل را جمع کرده و بازگشتیم.در راه بازگشت به ما کیک و بستنی دادند اما چه بستنی های بیمزه ای.ساعت 9بود که ایستادیم و نمازجماعتی خواندیم و دو ساعت بعد رسیدیم.و
در پایان باز هم از آقایان محمد کمالی و مهدی رحیمی تشکر می کنیم بابت زحمات فراوانشان.
حقوق اداره کاری