جلسه این هفته محفل قرآن امیرالمؤمنین (ع) بیاد شهید والامقام حسین عابدی در کانون فرهنگی هنری کوثر برگزار شد. برنامه از ساعت 19:30 شروع گردید.
در ابتدا جوانان و نوجوان قرآنی صفحات 391 و 392 کلام الله مجید را تلاوت نمودند و بعد از بیان برخی نکات تجویدی و تفسیری این آیات، برنامه پرسش و پاسخ در ادامه مباحث جلسه گذشته با موضوع "حقیقت حمله اعراب مسلمان در زمان خلیفه دوم" با بیان آقای عابدی اجرا گردید.
پس از آن از بیانات استاد رفیعی فیض بردیم.
گزیده ای از مباحث ارائه شده:
مقام رضوان شیرین ترین نعمت الهی است. اگر ما خودمان را مقابل خودمان خالی خالی ببینیم و از نقطه صفر شروع به فکر کردن کنیم، به این نکته میرسیم که اگر دین و علوم غیبی نباشد به پوچی میرسیم و جواب بسیاری از سؤالاتمان را نمیابیم.
دل انسانی به سادگی خوش نمیشود و به مسرّت حقیقی نمیرسد اما در بهشت، در مقام رضوان، دل انسان به معنای واقعی خوش میشود.
اگر در این دنیا به انسان نعمتی داده شود، از آن بهره برداری میکند و نهایت استفاده را از آن میبرد اما همیشه نگران تمام شدن این نعمت است؛ همین نگرانی باعث میشود آن خوشی واقعی را نداشته باشد اما نعمات بهشتی طوری به انسان داده میشود که دیگر نگران تمام شدن آنها نیستیم.
در مقام رضوان تمام حجاب ها کنار میرود و انسان بی واسطه محبت خدا را می چشد. این عشق و محبت، بهجتی در انسان بوجود می آورد که آن نشاطِ روحیِ واقعی، انسان را فرا میگیرد؛ طوری که برخی بزرگان میگویند اگر دستور به عزاداری برای سیدالشهدا نبود، ما روز عاشورا را جشن میگرفتیم، از بس سیدالشهدا ما را به خدا نزدیک کرد و این عشق و محبت را به ما چشاند.
تبعیّت از نبی اکرم است که ما را به مقام رضوان میرساند؛ تبعیّت از نبی اکرم است که دل را به معنای واقعی شاد میکند. برای مثال حضرت ابراهیم وقتی که بتکده را از بین برد، مقابل او صف کشیدند و جامعه مقابل او ایستاد.
تبعیّت و سلوک با بلای اولیا یعنی صف خودت را معین کن؛ تعیین صف به این معنا نیست که ما دیگر راحت شدیم، تازه باید مشکلات را کنار زد.
هدف و غرض نبی اکرم، هدایت است و صف مقابل پیامبر، شیطان است که هدفش فریب انسان است و خود شیطان گفته که من همه را اغوا میکنم بجز مخلصین.
لا اله الا اله یعنی توحید محض. الآن دنیای ارتباطات است مانند واتس اَپ و... که اینها بدست دشمن و با غرض ساخته شده است اما میشود از آنها استفاده کرد و هنگام استفاده، توحید را مدنظر داشت.
اوامر انبیاء برای ما بار نیست، ما برای انبیاء بار هستیم؛ آنها بلا کشیدند که ما به مقصد برسیم.